سلام
اکانت دوم توئیترم هم امشب لاک شد!
چرا رو نمیدونم ولی فعلا یک عدد بیتوئیتر هستم.
دیگه توئیتهای هیچکدومشون رو نمیتونم بخونم
و خب ارتباطم رو باهاشون از دست دادم.
فردا امتحان درسی رو دارم که برای چهارمین بار گرفتمش و هیچی نخوندم.
سعی میکنم با منطق به خودم ثابت کنم گریه کردن و مقایسهی پیوستهی خودم با دیگران نه تنها واسم سودی نداره، بلکه من رو از یک آدم لوزر به یک سوپر لوزر تبدیل میکنه!
سعی میکنم به خودم بقبولونم زندگی نیاز به جنگیدن داره و من باید بینهایت تلاش کنم.
که اگر زمانی موفق بودم نه به خاطر شانس یا آسونتر بودن مسیر، که به خاطر تلاشی بوده که انجام میدادم ولی الان فقط برای گذشتهها عزاداری میکنم و حال بدون تلاشم رو با حال با تلاش ریگران مقایسه میکنم.
راضی کردن این دل وقتی همیشه باهاش راه اومدم و هروقت گرفته بود دست از کار کشیدم یا هروقت احساس خوبی نداشت، نیمه کاره همه چیز رو رها کردم سخته!
مثل بچهی لوس و ننر خانواده وقتی ی بچهی بهتر و منطقی و عاقل میاد و میخواد از خونه بیرونش کنه!
سخته به دلی که امروز روی پشت بوم گریه میکرد بگم هی! تو حتی حق نداری گرفته و ناراحت باشی! از بابا یاد بگیر!
سخته!
ولی امشب باید نهایت تلاشم رو بکنم!
امشب مثل شب امتحان بیولوژی ترم یکه!
وقتی دلم رو خفه کردم و با ۱۰.۶ پاس شدم!
امشب همون شبه ولی باید ۱۶ بگیرم.
همین.
درباره این سایت